زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

مشروطه عامه





یکی از قضایای موجهه بسیطه قضیه "مشروطه عامه" است.


۱ - توضیح اصطلاح



مشروطه عامه، از نوع قضایای ضروریه است. اما ضرورت آن مشروط به ثبوت و بقای وصف عنوانی برای ذات موضوع است مثل: دونده، ضرورتا متحرک است، مادام که به حالت رفتن، باقی باشد. اما ذات موضوع، اگر قید عنوان راه رفتن از آن حذف شود، ضرورتا متحرک نیست. و مانند: هر نویسنده‌ای مادام که در حال نوشتن است، بالضرورة انگشتانش در حال حرکت است و هیچ کاتبی مادام که نویسنده است ضرورتا ساکن الاصابع نیست عنوان در مثال فوق " کاتب " است. و ذات موضوع حسن و حسین و… هستند که مصادیق کاتب‌اند البته کسانی که کاتب‌اند یعنی دارای سواد و خط هستند همیشه در حال کتابت نیستند و بنابر این، در بسیاری از موارد انگشتانشان در حرکت نیست. اما هرگاه مشغول نوشتن شوند، مادام که در حال نوشتن هستند، ناچار و ضرورتا انگشتان آن‌ها در حرکت خواهد بود. ضرورت وصفی؛ ضرورت به حسب وصف عنوانیِ موضوع و در زمان تلبس ذات به وصف عنوانی، مانند: "هر نویسنده‌ای انگشتان دستش در حرکت است مادامی که نویسنده است". این قضیه را از آن جهت که مشروط به وصف است "مشروطه عامه" می‌نامند.

۲ - وجه تسمیه



دلیل این که این نوع قضیه را مشروطه عامه نامیده‌اند این است که اولا ضرورت آن مشروط به وصف عنوانی است و ثانیا از مشروطه خاصه (که از قضایای موجهه مرکبه است) عام تر است. در متون منطقی (به زبان عربی) به دو قضیه مشروطه عامه و عرفیه عامه، "عامتان" (دو قضیه عامه) اطلاق می‌شود.

۳ - انقسام مشروط عامه



مشروط عامه از لحاظ‌های مختلف قابل انقسام است.

۳.۱ - به‌لحاظ کیفیت


از نظر کیفیت نسبت که به سالبه مانند " لا شی من الکتاب بساکن الاصابع بالضرورة مادام کاتبا " تقسیم می‌شود. و موجبه مثل: "کل کاتب متحرک الاصابع بالضرورة مادام کاتباً".
[۴] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۶۶-۱۷۰.
[۵] خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۱۷۱-۱۷۵.
[۶] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۹-۶۰.
[۷] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۲۸.


۳.۲ - به‌لحاظ جهت


از لحاظ اعتبار جهات (ضرورت و دوام) پنج قسم است:
۱. مشروط ضروری: یعنی هم به حسب وصف و هم به حسب ذات ضروری باشد و این صنف به ضروری مطلق بازگشت می‌کند.
۲. مشروط دائم: یعنی به حسب وصف ضروری و به حسب ذات دائمی است که محتمل ضرورت و لا ضرورت می‌باشد.
۳. مشروط دائم لا ضروری: که به حسب وصف ضروری و به حسب ذات، دائم لا ضروری است.
۴. مشروط لا ضروری که به حسب وصف ضروری، و به حسب ذات لا ضروری است.
۵. مشروط لا دائم که به حسب وصف ضروری، و به حسب ذات لا دائم است.
و قسم دوم مشتمل بر اول و سیوم، و قسم چهارم مشتمل بر سیوم و پنجم می‌باشد و مشروط مطلق که مشتمل بر این پنج قسم است را مشروط عام می‌نامند… "
[۱۰] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱.
[۱۱] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۸۶.


۴ - اقسام ضرورت به اعتبار وصف موضوع



ضرورت به اعتبار وصف موضوع، خود بر سه معنا اطلاق می‌شود:
۱. ضرورت مادام‌الوصف؛ یعنی ضرورت حاصل در جمیع اوقات اتصاف موضوع به وصف عنوانی، مثل: "کلّ انسان کاتبٌ بالضرورة مادام کاتباً".
۲. ضرورت بشرط‌الوصف؛ که وصف دخیل در ضرورت است، مثل: "کلّ کاتب متحرّک الاصابع مادام کاتباً".
۳. ضرورت لاجل‌الوصف؛ که وصف، منشا ضرورت است، مثل: "کلّ متعجّب ضاحکٌ بالضرورة مادام متعجباً".
[۱۲] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۶۳-۶۷.
[۱۵] تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۸۷۷-۸۷۹.
[۱۶] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۶۲-۶۵.
[۱۷] گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۱۵-۱۱۸.


۵ - مستندات مقاله



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• مظفر، محمدرضا، المنطق.
• سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.
• تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم.
• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
• ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.

۶ - پانویس


 
۱. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۳۴.    
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۹۰.    
۳. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۷۵.    
۴. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۶۶-۱۷۰.
۵. خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۱۷۱-۱۷۵.
۶. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۹-۶۰.
۷. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۲۸.
۸. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۳۱.    
۹. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۴۶.    
۱۰. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱.
۱۱. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۸۶.
۱۲. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۶۳-۶۷.
۱۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۶۱.    
۱۴. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۲۶۰.    
۱۵. تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۸۷۷-۸۷۹.
۱۶. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۶۲-۶۵.
۱۷. گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۱۵-۱۱۸.
۱۸. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۳۱۳-۳۱۵.    


۷ - منبع


پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «مشروطه عامه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۱۶.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.